پایگاه خبری اختبار- اجرای حکم قصاص قاتل الهه حسیننژاد در انتظار تعیین تکلیف محکومیت قاتل به پرداخت دیه در یک پرونده دیگر است.
به گزارش اختبار به قل از هفت صبح، الهه حسیننژاد، دختر جوانی بود که روز چهارم خرداد از محل کارش در غرب تهران به سمت میدان آزادی رفت تا از آنجا راهی خانهاش در اسلامشهر شود. او هرگز به مقصد نرسید. طبق بررسیهای پلیس، الهه در مسیر بازگشت، سوار خودرویی عبوری شد که رانندهاش نقشه شومی در سر داشت. چند ساعت بعد، پیکر بیجان او در بیابانهای اطراف اسلامشهر پیدا شد. بررسیهای اولیه حکایت از آثار درگیری بر بدن قربانی داشت.
پدر الهه حسیننژاد درباره آخرین وضعیت پرونده گفت: «دوازده روز تمام، بعد از ناپدید شدن الهه، ما شب و روز نداشتیم. هر صدایی که از بیرون میآمد، امید داشتیم خبری از او باشد. اما حالا نزدیک پنج ماه گذشته و هنوز اجرای حکم در ابهام است. ما فقط میخواهیم عدالت اجرا شود. قاتل آزاد نیست، اما نفس میکشد، در حالیکه دختر من زیر خاک است.»
او تاکید میکند که هیچگونه رضایتی در کار نخواهد بود: «اگر اختیار با من بود، دلم میخواست قاتل را تکهتکه کنم. قاتل همه چیزم را از من گرفت. مردم محله، همکاران و آشنایان مدام از ما میپرسند پرونده به کجا رسیده، همه منتظرند حکم اجرا شود تا شاید عبرتی باشد برای دیگران.»
بر اساس اطلاعاتی که خانواده حسیننژاد از مراجع قضایی دریافت کردهاند، قاتل الهه پیشتر در پروندهای دیگر در یکی از شهرستانها به پرداخت دیه محکوم شده بود. تا زمانی که این مبلغ تسویه نشود، امکان اجرای حکم قصاص وجود ندارد.
پدر الهه میگوید:«چند روز پیش متوجه شدم قاتل در پروندهای قدیمی به پرداخت دیه محکوم شده است. حالا اجرای حکم دخترم به همان پرونده گره خورده. گفتهاند باید ابتدا آن دیه پرداخت شود. این موضوع برای ما مثل نمک روی زخم است. از هر طرف دنبال راهحل میگردیم. حتی گفتهاند ممکن است تفاضل دیه از بیتالمال پرداخت شود، اما هنوز هیچ چیز قطعی نیست.»
طبق قانون، در صورتی که قاتل بدهی یا حکم مالی دیگری داشته باشد، باید پیش از اجرای قصاص، این موارد تعیین تکلیف شود تا حقی از دیگران ضایع نگردد. در این پرونده نیز موضوع پرداخت دیه در حال بررسی است.
در حالیکه خانواده قربانی در انتظار اجرای حکم هستند، مزاحمتهای خانواده قاتل، بر درد آنها افزوده است. پدر الهه در ادامه گفتوگو میگوید:«چند بار خانواده قاتل به مقابل خانه ما آمدند. با فریاد و خواهش و گاهی تهدید، از ما میخواستند رضایت بدهیم. همسایهها هم شاهد این ماجرا بودند. بعد از شکایتی که از آنها کردیم، ماموران دخالت کردند و دیگر نیامدند. اما همین رفتارها نشان میدهد هنوز نمیدانند چه فاجعهای رقم زدهاند.»
