منشور حقوق بشر کوروش کبیر چیست؟

پایگاه خبری اختبار- منشور کوروش هخامنشی، کتیبه‌ای است که روی لوح گلی استوانه‌ای نوشته شده و لقب «اولین منشور حقوق بشر جهان» را دارد.

به گزارش اختبار، استوانهٔ کوروش یا منشور کوروش، لوحی از گل پخته است که در سال ۵۳۸ پیش از میلاد به فرمان کوروش هخامنشی نگاشته شد. این استوانه در موزه بریتانیا نگهداری می‌شود و بخش‌هایی از آن شکسته و مفقود شده است. نسخهٔ دیگری از متن استوانه بر روی دو قطعه لوح گِلی یافت شده است که آن‌ها نیز در مجموعه‌ی بابِلی موزه‌ی بریتانیا هستند و بازمانده‌ی نسخه‌ی بایگانی‌شده‌‍ همین استوانه دانسته می‌شوند.

تاریخچه منشور حقوق بشر کوروش:

کوروش کبیر به هنگام فتح بابل و ورود به شهر، در سال ۵۳۹ فرمانی صادر کرد که به اعلامیه و منشور کوروش شهرت یافت. این منشور در حفاری‌های باستان‌شناسی قرن نوزدهم کشف شد؛ یک لوح گلی پخته استوانه‌ای شکل با طول ۲۲ سانتی‌متر و عرض ۱۱ سانتی‌متر با نوشته‌هایی به خط میخی که به‌عنوان یکی از آثار دوره هخامنشی شناخته شد و به «فرمان کوروش» شهرت یافت.

گزارش‌های تاریخی در منشور

هرچند منشور اطلاعات بسیار گوناگونی دارد و از دیدگاه‌های مختلف شایسته بررسی است، آنچه بیش از همه در آن به چشم میخورد داده‌های تاریخی منشور است که آن را به سند برجسته تاریخی تبدیل کرده است.

رویدادهای منشور با یک روند تاریخی و نظم منطقی توصیف شده‌اند. نخست زمینه تاریخی تسخیر بابل به دست کورش که همان اوضاع آن کشور و خاستگاه و کارهای کورش است وصف شده، سپس با معرفی کورش و تسخیر بابل و اوضاع پس از آن ادامه یافته است.

اگر متن کامل منشور به دقت بررسی شود روشن خواهد شد که در عمل، کورش نقش اصلی را در همه ی رویدادها دارد؛ حتی آنگاه که در آغاز منشور از نابخردی نبونید و ناخرسندی بابلیان سخن رفته برای آن است که زمینه و انگیزه ی تسخیر آن کشور به دست کورش توضیح داده شود.

تقسیم‌بندی موضوعی متن منشور کوروش:

تاریخ پژوهان متن منشور را از نظر موضوعی به بخشهای کوچک تری نیز تقسیم کرده اند که با هم متفاوت هستند. رویدادهای منشور در یک جمع‌بندی کلی به بخش‌های زیر دسته‌بندی شده است:

۱. معرفی نبونید و بیان تبهکاری‌های او (سطر ۱ تا ۸)؛

۲. خشم مردوک و جست و جوی او برای یافتن پادشاهی دادگر و گزینش کورش برای پادشاهی بابل (سطر ۹ تا ۱۵)؛

۳. افتادن صلح آمیز بابل و نبونید به دست کورش به یاری مردوک و پایان بدبختی‌ها (سطر ۱۶ و ۱۷)؛

۴. ستایش مردمان و بزرگان از کورش و شادی آنان و خدایان از پیروزی کورش سطر (۱۸ و ۱۹)؛

۵. گفتار کورش در معرفی خود و تبارش سطر (۲۰ تا ۲۲)؛

۶. در آمدن صلح‌آمیز کورش به بابل و کارهای سازنده‌ی او (سطر ۲۲ تا ۲۶)؛

۷. عنایت و برکت مردوک به کورش و پسرش کمبوجیه و سپاهیانش (سطر ۲۶ تا ۲۷)؛

۸. فرمان برداری سرزمین‌ها و مردمان همسایه از کورش (سطر ۲۸ تا ۳۰)؛

۹. بازگرداندن مردمان و نمادهای دینی آنان به میهن‌شان و برقراری صلح در همه جا (سطر ۳۰ تا ۳۶)؛

۱۰. هدایای کورش (سطر ۳۷ تا ۳۸)؛

۱۱. بازسازی باروهای بابل (سطر ۳۸ تا ۴۳)؛

۱۲. [این بخش شکسته است]  (سطر ۴۴ و ۴۵)

دسته بندی یاد شده برای پی بردن به داده‌های گوناگون منشور به طور کلی سودمند است؛ ولی از آنجا که مطالب منشور گاه در سطرهای گوناگون تکرار و یا با افزوده‌هایی تکمیل شده این تقسیم‌بندی برای مطالعه و تحقیق در هر یک از داده‌های منشور به کار نمی آید. برای نمونه، آنچه به کورش و عناوین و کارهای او مربوط می‌شود در چند جای متفاوت منشور آمده نه در چند سطر متوالی. بنابراین، اگر متن منشور را منبعی تاریخی بنگریم آنگاه داده‌های تاریخی آن را گذشته از آنکه در کدام سطرها آمده‌اند می‌توان بدین سان دسته‌بندی کرد:

۱. پادشاهی بابل پیش از واژگونی (سطر ۱ تا ۱۱)؛

۲. خاستگاه و سرگذشت کورش (سطر ۱۲ تا ۱۴، ۲۰ تا ۲۲)؛

تسخیر بابل به دست کورش (سطر ۱۵ تا ۱۸، ۲۲ تا ۲۴)؛

۴ سیاست‌های کورش در بابل (سطر ۱۹، ۲۵ تا ۴۵)

منشور کوروش و ادعای نخستین متن حقوق بشر جهان

برخی از پژوهشگران از این سند به عنوان نخستین منشور حقوق بشر یاد می‌کنند. در سال ۱۹۷۱ سازمان ملل آن را به شش زبان رسمی سازمان منتشر کرد و بدلی از این استوانه در مقر سازمان ملل متحد در شهر نیویورک نگهداری می‌شود.

بان کی‌مون، دبیرکل وقت سازمان ملل متحد در جریان سفر به تهران از استوانهٔ کوروش به عنوان «نخستین بیانیهٔ حقوق بشر» یاد کرد و آن را «مایهٔ افتخار ایرانیان» دانست.

بخش‌هایی از متن منشور کوروش:

منم کوروش؛ شاه جهان، شاه بزرگ، شاه دادگر، شاه بابل، شاه سومر و اکد، شاه چهار گوشه جهان هستی. پسر کمبوجیه، شاه بزرگ، شاه انشان ،نوه کوروش، شاه بزرگ،…، شاهانشان… ازدودمانی که همیشه شاه بوده اندو فراماروائی اش را « ِ‌بل» و «نبو» گرامی می دارند و [از طیب خاطر، و] با دل خوش پادشاهی او را خواهانند.

آنگاه که بدون جنگ و پیکار وارد بابل شدم، همه مردم مقدم مرا با شادمانی پذیرفتند. در بارگاه پادشاهان بابل بر تخت شهریاری نشستم.

مردوک خدای بزرگ دل‌های مردم بابل را به سوی من گردانید … زیرامن او را ارجمند و گرامی داشتم. اوبرمن، کوروش که ستایشگر او هستم و برکمبوجیه پسرم و همچنین برکَس و کار [و ایل و تبار] و همه سپاهیان من برکت و مهربانی ارزانی داشت. ماهمگی شادمانه و در صلح و آشتی مقام بلندش را ستودیم.

به فرمان «مردوک»، همه شاهان بر اورنگ پادشاهی نشسته‌اند. همه پادشاهان از دریای بالا تا دریای پایین [مدیترانه تا خلیج فارس]، همه مردم سرزمین‌های دوردست از چهارگوشه جهان، همه پادشاهان «آموری» و همه چادرنشینان مرا خراج گذاردند و در بابل روی پاهایم افتادند [پا هایم را بوسیدند].

از… تا آشور و شوش من شهرهای «آگاده»، اشنونا، زمبان، متورنو، دیر، سرزمین گوتیان و همچنین شهرهای آن‌سوی دجله که ویران شده بود از نو ساختم. فرمان دادم تمام نیایشگاه‌هایی را که بسته شده بود بگشایند. همه‌ی خدایان این نیایشگاه‌ها را به جاهای خود بازگرداندم. همه‌ی مردمانی را که پراکنده و آواره شده بودند به جایگاه‌های خود برگرداندم و خانه های ویران آنان را آباد کردم. همچنین پیکره خدایان سومر و اکد را که «نبونید» بدون هراس از خدای بزرگ، به بابل آورده بود به خشنودی مردوک «خدای بزرگ» و به شادی و خرمی به نیایشگاه‌های خودشان بازگرداندم. باشد که دل‌ها شاد گردد.

بشود که خدایانی که آنان را به جایگاه‌های نخستین‌شان بازگرداندم… [ قبل از«بل» و «نبو»] هر روز در پیشگاه خدای بزرگ برایم خواستار زندگی بلند باشند، چه بسا سخنان پُربرکت و نیکخواهانه برایم بیابند و به خدای من «مردوک» بگویند: کوروش شاه، پادشاهی است که تو را گرامی می دارد و پسرش کمبوجیه [نیز]…

اینک که به یاری «مزدا» تاج سلطنت ایران و بابل و کشورهای چهارگوشه جهان را به سرگذاشته‌ام اعلام می‌کنم که تا روزی که زنده هستم و مزدا توفیق سلطنت را به من می‌دهد دین و آئین و رسوم ملت هایی را که من پادشاه آنها هستم محترم خواهم شمرد و نخواهم گذاشت که حکام و زیر دستان من دین و آئین و رسوم ملت‌هایی که من پادشاه آنها هستم یا ملت‌های دیگر را مورد تحقیر قرار بدهند یا به آنها توهین نمایند.

من از امروز که تاج سلطنت را به سر نهاده‌ام تا روزی که زنده هستم و مزدا توفیق سلطنت را به من می‌دهد هرگز سلطنت خود را بر هیچ ملتی تحمیل نخواهم کرد و هر ملتی آزاد است که مرا به سلطنت خود قبول کند یا نکند و هرگاه نخواهد مرا پادشاه خود بداند من برای سلطنت آن ملت مبادرت به جنگ نخواهم کرد. من تا روزی که پادشاه ایران هستم نخواهم گذاشت کسی به دیگری ظلم کند و اگر شخصی مظلوم واقع شد من حق وی را از ظالم خواهم گرفت و به او خواهم داد و ستمگر را مجازات خواهم کرد. من تا روزی که پادشاه هستم نخواهم گذاشت مال غیرمنقول یا منقول دیگری را به زور یا به طریق دیگر بدون پرداخت بهای آن و جلب رضایت صاحب مال تصرف نماید و من تا روزی که زنده هستم نخواهم گذاشت که شخصی دیگری را به بیگاری بگیرد و بدون پرداخت مزد، وی را به کار وا دارد.

من امروز اعلام می‌کنم که هر کسی آزاد است که هر دینی را که میل دارد بپرستد و در هر نقطه که میل دارد سکونت کند مشروط بر اینکه در آنجا حق کسی را غصب ننماید و هر شغلی را که میل دارد پیش بگیرد و مال خود را به هر نحو که مایل است به مصرف برساند مشروط بر اینکه لطمه به حقوق دیگران نزند. هیچ‌کس را نباید به مناسبت تقصیری که یکی از خویشاوندانش کرده مجازات کرد. من برده‌داری را برانداختم. به بدبختی‌های آنان پایان بخشیدم.

من تا روزی که به یاری مزدا زنده هستم و سلطنت می‌کنم نخواهم گذاشت که مردان و زنان را به عنوان غلام و کنیز بفروشند و حکام و زیردستان من مکلف هستند که در حوزه حکومت و ماموریت خود مانع از فروش و خرید مردان و زنان به عنوان غلام و کنیز بشوند و رسم بردگی باید به کلی از جهان برافتد.

از مزدا خواهانم که مرا در راه اجرای تعهّداتی که نسبت به ملت‌های ایران و بابل و ملل چهار جانب جهان بر عهده گرفته‌ام موفق گرداند.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا